ای جوان!
آیا طعم شیرین «عشق به خدا» را چشیده ای؟
آیا برای نجوا با خدا، شب ها بیداری کشیده ای؟
فداکاری ها، فرزند عشق ها و محبت هاست؛
تا این علاقه، نسبت به چه باشد!
«محبت» هم، فرزند «معرفت» و «شناخت» است.
محبتِ بی معرفت، در تاریکی راه رفتن است و عشقِ بی فداکاری، فقط یک ادعاست.
راستی... چگونه می توان عاشق خدا شد و از حبّ نفس رها گشت؟ و نسخه «محبت خدا» را چه کسی می نویسد؟
هرگاه «زیبایی» را تنها در «چهره» نجُستی و «جمال» را فقط در «تن» خلاصه نکردی، می توانی امیدوار باشی.
«جمال باطنی» مقوله ای است فراتر از چشم سر و «زیبایی معنوی» چشمی می طلبد که از سطح به عمق نفوذ کند و از ظاهر به باطن و از «محسوس» به «معنا».
از کجا بشناسیم که گرفتار «حب نفس» هستیم یا نه؟