درس گرفتن از قيام عاشورا يعنى گفتار و رفتار عاشورائيان را در زندگى فردى و اجتماعى، الگو و اسوه قراردادن. در نهضت عاشورا با قهرمانان و الگوهايى روبه رو هستيم كه با گفتار و رفتار خود حادثهاى بس بزرگ آفريدند، حادثهاى كه مىتوان براى شيعه و مسلمانان بلكه همه جهانيان الگوى مناسب و كارآمدى باشد. عبرت: واژه «عبرت» از ريشه «عبور» و گذشتن از چيزى به چيز ديگر است. به اشگ چشم «عبره» گفته مىشود،[2] چون اشک از چشم عبور مىكند. در تعبير خواب نيز، اين واژه به كار رفته، چون انسان را از ظاهر به باطن منتقل مىكند. به همين مناسبت به حوادثى كه به انسان پند دهد «عبرت» گويند، چون انسان را به يك سلسله تعاليم كلّى راهنمايى مىكند.[3] بنابراين، عبرتآموزى يعنى از حال به گذشته رفتن و گذشته را بررسى و از آن پند گرفتن است. عبرتآموزى از حادثه عاشورا به اين معناست كه انسان همواره آن را مورد مطالعه قرار داده و جامعه خود را با آن مقايسه كند تا بفهمد در چه حال و وضعى قرار دارد، چه چيزى او را تهديد مىكند و چه چيزى براى او لازم است. با اين بيان، تفاوت اساسى بين درس و عبرت وجود ندارد؛ چرا كه عبرتآموزى نوع ديگرى از درس است، امّا درس از راه عبرتگيرى. با اين توضيح كه ما در درسآموزى نقطههاى اوج و خوبىها را مىبينيم و آنها را به عنوان اسوه و سرمشق معرفى مىكنيم. امّا در عبرتآموزى، تنها به خوبىها و الگوهاى مثبت نگاه نمىكنيم بلكه بدىها و زشتىها و نامردمىها را نيز مىبينيم و از آن به گونهاى ديگر درس مىآموزيم. به گفته استاد شهيد مطهرى: حادثه عاشورا دو صفحه دارد: سفيد و نورانى، تاريك و سياه. صفحه سفيد قهرمانانى چون امام حسين(ع) و قمر بنىهاشم و صفحه سياه قهرمانانى چون يزيد، ابن زياد و عمر سعد دارد. در بحث عبرتها به صفحه سياه و تاريك و جنايتهاى آنان نيز توجّهمىشود.

درسهاى عاشورا همواره بحثى زنده، حياتبخش و حركتآفرين است. هر چند اين رويداد در مكان و زمان محدودى به وقوع پيوست اما درسهاى آن ويژه زمان و مكان خاصى نيست. عدالتخواهى و ستمستيزى، عزت، پاسدارى از اسلام و ارزشهاى اسلامى، شهادت در راه خدا، جمع ميان سياست و معنويت، امر به معروف و نهى از منكر از جمله درسهاى مهم در عرصه رفتارسياسى رويداد عاشورا است.

از درسهاى مهمى كه در عرصه رفتار سياسى مىتوان از رويداد عاشورا آموخت، درس امر به معروف و نهى از منكر است. همان گونه كه رفتار امت اسلامى با يكديگر بر اساس امر به معروف و نهى از منكر است با حاكمان نيز بر همين مبنا استوار است. دولت حاكم بر مسلمانان، اگر ستمگر باشد بايد بر اساس مراحل امر به معروف و نهى از منكر با او برخورد كرد. امامحسين(ع) در وصيتنامه سياسى الهى خود يكى از انگيزههاى قيام خود را امر به معروف و نهى از منكر مىداند:
«من از روى خودخواهى، غرور و خيرهسرى و يا به منظور ايجاد فساد و آشوب و ظلم و ستمگرى به پا نخاستهام، بلكه قيام من براى اصلاح امور مسلمانان و... اجراى برنامه امر به معروف و نهى از منكر در ميان امت اسلامى است.»[38] از اين وصيتنامه استفاده مىشود كه حركتهاى سياسى انواع گوناگون دارد: حركت از روى خودخواهى، غرور، ستم و فساد كه درست نيست و تنها حركتى كه بر اساس مصالح مردم و امر به معروف و نهى از منكر باشد درست است و بايد آن را الگو و سر مشق خود قرار داد. درسهاى اين رويداد در عرصه رفتار سياسى بيش از آن است كه در اين مقال بگنجد از اين روى، به همين اندازه بسنده مىكنيم.






تصاویر : حاج محمد صالح علیایی