
آبشار قینرجه : مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبان شیز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بازدید کنندگان عزیز می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
بهانه نگارش این یاداشت مکالمه تلفنی ام با یکی از دوستان در وزارت کشور بود. تقریبا هر بار که با هم صحبت می کنیم برگی از صفحات کتاب مظلومیت و مهجوریت شهرمان را برایم به تصویر می کشد.
این بار ناراحتی اش همچون اغلب موارد سابق یک پایش به نمایندگان مجلس مربوط می شد. صحبت از تقسیمات کشوری و ارتقای سطوح تقسیمات کشوری به مراتب بالاتر و پیگیری نمایندگان مجلس برای حوزه های انتخابیه خود بود، و اینکه چقدر یک نماینده دلسوز و با انصاف می تواند در رشد و پیشرفت یک منطقه موثر باشد و مثال هایی از شهرها و مناطقی می آورد که به سبب داشتن نمایندگان مستقل یا حتی غیر مستقل اما پیگیر و صادق و دردمند که برای یک امر کوچک و جزئی به چه شکلی پیگیر و مصر هستند تا روستاها وبخش ها و شهرهای خود را حتی بدون داشتن شرایط و شاخص های قانونی کامل به سطحی بالاتر ارتقا دهند و به سبب آن اعتبارات و منابع و سایر مسایل را در سطحی بالاتر جذب کنند.
در حالی که مدعیان این امر در شهر ما برای ایجاد شهر جدید تخت سلیمان و ارتقای سایر سطوح چنان عمل کرده اند که اصلا نام و نشانی از آن درخواست که حق مسلم مردمان منطقه است در وزارت کشور نیست تا بتوان پیگیر شد. شاید فکر کنیم؛ هست مسئولی که پاسخگو باشد و بتواند نه برای آن کارشناس وزارت کشور که برای من و شمای شهروند پاسخی در خور دهد در حالی که چنین نیست، چون بسیاری از این آقایان جرات و قدرت دفاع ازحق خودشان را هم ندارند تا چه رسد به دفاع از حقوق شهروندان، مگر اینکه پای پست و مقام و یا سرنگون کردن کسی در میان باشد نزد مدیری.
اما شهر مظلوم و محروم و مهجور ما حتی درجا هم نمی زند بلکه؛ روز به روز علاوه بر توسعه روز افزون مناطق دیگر خود نیز با کاهش جمعیت بدلیل بیکاری و سایر مسایل از قطار پیشرفت و توسعه عقب می ماند. در حالی که نمایندگان شهرهای دیگر برای افزایش نمایندگان مناطق خود و یا تفکیک حوزه ها سر و دست می شکنند و به هر راه و کج راهی متوسل می شوند آن وقت من و شما را عده ای مسئول و نماینده فهیم و صادق از شهر همسایه؛ چند دوره ای است که با شعار تفکیک حوزه انتخابیه، به رای و تحسین واداشته اند و بدتر و دردناک تر این که عده ای همشهری ما نیز منافع بلند مدت شهر را قربانی منافع کوتاه مدت خود و اعوانشان کرده و با الفاظ« دکتر و سردار و حاج آقا» شهر را مضحکه حضرات کرده اند.
البته خودمانیم شاید ما شایسته همین آقایانیم و آنجا که افراد کوچک و مودب! را برای مان تجویز می کنند برای شان به به و چه چه می گوییم، دورشان را شلوغ می کنیم امر بر آقایان مشتبه می شود که هر گردی گردوست و هر فردی را می شود با یک دست کت و شلوار مسئول کرد. اصلا حق مان است مگر نه اینکه «انّ الله لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم»؛« براستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد، مگر! آنچه را در ضمیرشان است تغییر دهند. ... و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت !».
تا زمانی که مردم ما مطالبه گر نشوند کمبودها و کاستی ها را نه از هر با ادب! و متشخصی! بلکه از دلسوزی از جنس خودمان نخواهند، اوضاع؛ نه روز به روز که هر ساعت بد تر خواهد شد.
درد بالاتر این است که همانطور که اطرافیان نمایندگان از آنها بت می سازند اطرافیان افراد ناکجا آبادی ما هم عموما هم که از جنس خودشان نیز بوده و هستند نیز هر کار خطایی که آنها می کنند را چنان مدافع می شوند که انگار عقل و ایمانی ندارند.
و چه بد خسارتی است این بشر غفلت زده را که برای چند روز نان و نام حیثیت خود که « هیچ »، حیثیت شهر و آبرومندان شهر را به فنا می دهند.