اینجانب «احمد محبوبی» طلبه حوزه علمیه قم و از اهالی شهرستان تکاب در دهه محرم امسال برای تبلیغ به روستای جداقیه رفتم. میزبان من در این روستا آقای «علی رموزی» بود. او با دو برادر ـ به نامهای مسلم(مجرد) و محمد(متأهل) ـ و مادر خود در خانه بزرگی زندگی میکند. از این خانواده بزرگ که زحمت میزبانی مرا عهدهدار شدند قدردانی و تشکر مینمایم؛ اجرشان با سیدالشهداء.
به روستاهای آقاتاق، آرپاچایی، عربشاه و جداقیه منطقه اوریات اطلاق میگردد. این منطقه در گذشته جزء شهرستان هشترود بود، اما بعدها به جمع روستاهای تکاب افزوده شد و مردم منطقه از این امر رضایت دارند.
جداقیه در سراشیبی و بین دو کوه واقع شده است. خانههای این روستا به صورت پلهکانی ساخته شده و مثل روستای ماسوله است؛ با این تفاوت که سقف همسایه پایینی، حیاط همسایه بالا نیست و هرکس در جلو منزل خود پیاده روِ سنگ فرش شدهای دارد.

(نمایی از روستای جداقیه)
فاصله جداقیه تا شهرستان تکاب تقریباً شصت و هفت کیلومتر است. تا روستای زره شوران جاده آسفالته و مناسب است؛ اما بعد از این روستا وضعیت جاده تعریفی ندارد؛ قسمتهایی از جاده را مثل اینکه شخم زدهاند. ظاهراً ناهمواریهای جاده به خاطر رفت و آمد ماشینهای سنگین معدن زره شوران میباشد. در مسیر تکاب تا منطقه اوریات مینیبوس کار نمیکند یعنی به خاطر سراشیبی و سربالاییهای زیاد و پیچهای تند، به صرفه نیست که مینیبوس به آن جاده برود، بلکه حمل و نقل مردم به وسیله تویوتاهای قدیمی سرپوشیده است؛ که البته با آن بار هم میبرند.
بعد از عبور از روستاهای آق اتاق و آرپاچایی، اگر جاده آسفالته را مستقیم برویم به عربشاه میرسیم و اگر بعد از اینکه کمی روستای آرپاچایی را رد کردیم، راهمان را به سمت راست کج کنیم و به طرف جاده خاکی برویم به روستای جداقیه میرسیم که البته تابلویی ندارد و کوهی بین جداقیه و آرپاچایی فاصله انداخته است. اهالی روستا میگفتند: «خیلی پیگیر شدیم تا مسئولان فاصله بین جاده آسفالته تا جداقیه ـ که شاید کمتر از دو کیلومتر باشد ـ را آسفالت کنند ولی تاکنون به نتیجهای نرسیدهایم.» یکی از اهالی میگفت: «وسائل نقلیه، ما را تا ابتدای جاده خاکی آورده و میگویند: ادامه مسیر را خودتان با پای پیاده بروید.»

(جداقیه از نمایی دیگر)
جداقیه دارای مدرسه ابتدائی، آب لولهکشی، برق و تلفن ثابت میباشد؛ اما خانه بهداشت ندارد و از خانه بهداشت آرپاچایی به این روستا میآیند و یا اهالی به آنجا رجوع میکنند. مردم فقط به کانالهای یک، دو، سه و شبکه استانی دسترسی دارند. در این روستا ایرانسل و همراه اول آنتن نمیدهند و مردم به وسیله تلفن ثابت با جاهای دیگر ارتباط برقرار میکنند. مسئولان مربوطه قول دادهاند که دَکَل همراه اول را نصب کنند ولی این وعده تاکنون عملی نشده است. من با تصور اینکه در جداقیه اپراتور همراه اول آنتن میدهد یک عدد سیمکارت اعتباری همراه اول خریداری کردم که به دردم نخورد. لهجه منطقه اوریات با لهجه شهر تکاب مقداری متفاوت است و شغل اصلی مردم این منطقه دامداری میباشد. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کوچههای روستاهای منطقه اوریات را سنگ فرش کرده و یادمان ذیل را در روستای جداقیه برای این خدمت احداث کرده است:

(یادمان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی برای سنگ فرش کردن کوچهها)
این روستا نیز مثل سایر روستاهای شهرمان، قِصه پر غُصه مهاجرت به مناطق دیگر را داراست؛ اکنون 35 خانوار در این روستا ساکناند لکن تعداد سکنه در گذشته بیشتر از این بوده و هماکنون خانههایی وجود دارد که بعد از کوچ ساکنان آنها، به مخروبه و در نهایت به مَزبله تبدیل شده است. متأسفانه مهاجران با وجود زندگی عزتمندانه و درآمد خوب، به شهر رفته و زندگی را از صفر شروع میکنند. به ظن قوی علت این امر فقدان امکانات بهداشتی، آموزشی و راه مناسب در روستاهاست. در تلویزیون که سخنرانیهای مذهبی و مداحی مداحان مشهورِ تهران و قم پخش میشد اکثر شرکتکنندگان از قشر جوان بودند اما شبیه این برنامه که از شبکه استانی آذربایجان غربی پخش میشد شرکتکنندگان بیشتر میانسال و کهنسال، و کمتر از جوانان بودند. اینکه در شهرهای بزرگ مثل تهران و قم، قشر جوان بیشتر است نشان میدهد که مقصد مهاجران، این شهرها هستند و اینکه در شهرهای کوچک قشر میانسال به بالا زیاد است نشاندهنده مهاجرت از این مناطق به شهرهای صنعتی و بزرگ میباشد.
برنامه روزانه
نماز ظهر و عصر را در مسجد اقامه میکردیم؛ البته چون مردم دنبال کسب و کار خود بودند خیلی در نماز جماعت ظهر و عصر حاضر نمیشدند و به خاطر اینکه آمدن گوسفندان از صحرا با اذان مغرب مصادف میشد و مردم به جدا کردن گوسفندان از میان گله مشغول می شدند، نماز مغرب و عشا را اول وقت نمیخواندیم بلکه ساعت هفت و نیم شب به مسجد رفته و بعد از اینکه مردم جمع میشدند نماز را به جماعت اقامه میکردیم. بعد از نماز، با مداحیِ مداحان مردم سینه زنی میکردند بعد از سینه زنی، من به مدت نیم ساعت به منبر میرفتم. بعد از منبر و روضه کوتاهی که میخواندم، آقای «اسماعیل نایبی» با صدای زیبا روضه میخواند و بعد از آن مردم به خانههای خود میرفتند و تقریبا ساعت نه و نیم شب برنامه تمام میشد. البته شبهای تاسوعا، عاشورا و شام غریبان بیشتر در مسجد ماندیم.
یکی از مسائلی که در این مدت که به روستاهای تکاب به سفر تبلیغی میروم، دریافتم؛ این است که روستاهای تکاب به صورت طولی ـ با جاده آسفالت و یا خاکی ـ با این شهر مرتبط هستند اما به صورت عَرضی به وسیله جاده با هم ارتباطی ندارد. در حالی که در گذشته که جادهای وجود نداشت اهالی برخی روستاها با چهارپایان به صورت عرضی به روستاهای دیگر تردد میکردند. برای نمونه از روستای بدرلو تا روستای قوشابلاغ و قرهبلاغ در گذشته تردد و رفت و آمد بوده است ولی اکنون که جادهای وجود ندارد ارتباطی نیست و یا کم است. اگر بتوان روستاهای تکاب را حداقل در برخی جاها به صورت شبکهای با هم مرتبط کرد ارتباطاتراحت تر خواهد شد. کسی که از روی نقشه به جادههای روستاهای منتهی به تکاب، نگاهی بیاندازد شاید سخن بنده را تأیید کند.
مسجد روستا
سقف مسجد روستا چوبی است، قسمتهایی از دیوار آن تَرَک برداشته و نیاز به بازسازی دارد. در این مسجد، مثل سایر مساجد، طبقه فوقانی برای زنان وجود ندارد، در قسمتی از مسجد ـ کنار منبر ـ پردهای کشیده شده و زنان در آن طرف حضور پیدا میکنند. در وسط مسجد بخاری وجود دارد و سوخت آن "کَرمَه" (معادل فارسی آن را پیدا نکردم) میباشد. از کَرمَه در زمستان به عنوان سوخت در بخاریها استفاده میگردد. در ابتدای ورود که مسجد سرد است همه دور بخاری مینشینند بعد که فضای مسجد گرم میشد برخی به دیوارهای مسجد و برخی هم به ستونهای کنار بخاری تکیه می دادند.

(مسجد روستای جداقیه)
در منطقه اوریات مسجد روستاهای آق اتاق و عربشاه بازسازی شدهاند اما مسجد روستاهای آرپاچایی و جداقیه به بازسازی فوری نیاز دارند. اهالی این دو روستا از نظر مالی در مضیقه هستند و نمیتوانند هزینه بازسازی مسجدشان را تأمین کنند. اگر خیّر یا خیّرینی میخواهند باقیات و صالحات در این دنیای زودگذر از خود به یادگار بگذارند، بازسازی مسجد روستاهای آرپاچایی و جداقیه فرصت مناسبی است و با بازسازی این دو مسجد، دعای خیر اهالی پاکدل این منطقه همیشه همراهشان خواهد بود.

(تصویر داخلی مسجد روستای جداقیه)
مرقد "حاج سید بابا"
آقای «علی رموزی» به خاطر نذری که داشت گوسفندی ذبح کرد و در ظهر روز شنبه به تاریخ 25 مهرماه به مرقد سید میربابا واقع در روستای عربشاه رفتیم و با میهمانانی که دعوت شده بودند، ناهار را در آنجا صرف نمودیم. من دو سال پیش نیز به مرقد سید میربابا آمده بودم اما اکنون نوادههای آن مرحوم، از نذوراتی که جمعآوری میشود این مرقد را توسعه داده و امکاناتی بر آن افزودهاند تا کسانی که از دور و نزدیک میآیند و احیاناً برخی از آنها شب را بیتوته میکنند، در مشقت نباشند. مردم منطقه به مرقد این سید جلیل القدر احترام زیادی قائلاند و نقل میکنند که در زمان حیات، صاحب کرامت بود و افرادی با زیارت مرقد او حاجتشان را گرفتهاند. این مرقد همه زمان مخصوصا تابستانها زائر زیادی دارد.

(مرقد سید میر بابا در روستای عربشاه)
دستگاه اذانگوی اتوماتیک
شخص خیّری به مساجد روستاهای اوریات دستگاه اذانگوی اتوماتیک هدیه داده است. این دستگاه قابل تنظیم است و در وقت نماز، اذان را به صورت اتوماتیک پخش میکند. حُسن امثال این دستگاهها دقت آن است؛ اما اگر قرار باشد همه جا از این ابزار استفاده شود به مرور زمان عامل انسانی در اذان گفتن حذف خواهد شد. همچنان که در برخی مساجد با نصب میکروفون در یقه امام جماعت، مکبّر حذف شده است. تکنولوژیهای جدید مُحسنات و معایبی دارد باید از محسنات آنها استفاده کرد و از معایب آنها دوری بجوییم. در مساجد مکبّرها عموماً کودکان و نوجوانان هستند، با عشق و علاقه به مسجد میآیند، بین آنها رقابت وجود دارد و در اداره مسجد نقش فعالی برای خود قائل هستند. اگر ابزار نو هَوویشان شده و به آنها میدان داده نشود، دیگر مسجد برایشان جذابیتی نداشته و در نتیجه به مسجد نخواهند آمد. همچنین اگر برای اذان گفتن، بلندگوی دیجیتال مرسوم شود در آینده از کودکان و نوجوانان، مؤذنانی با صداهای دلنشین تربیت نخواهند شد و در همین اذانها که از رادیو و تلویزیون به صورت ضبط شده پخش میشود، توقف خواهیم کرد و به قول «حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی» اذان گفتن با حلقوم، ارزش خود را از دست خواهد داد.
مدرسه ابتدائی جداقیه
چند جلسه به مدرسه ابتدائی جداقیه رفته و برای دانش آموزان احکام و مسائل شرعی گفتم. این مدرسه 25 دانش آموز دارد و آقای «سید جواد حسینی» تنها معلم مدرسه، از اهالی شهرستان تکاب است که در آستانه بازنشستگی قرار داشته و سابقه زیادی در امر تدریس دارد و فردی دلسوز، آگاه و زحمتکش میباشد. آقای حسینی عصر چهارشنبهها به تکاب رفته و صبح روز شنبه خود را به مدرسه جداقیه میرساند. او با تأکید بر نقش مهم زنان در تربیت جامعه، ناراحت بود از اینکه چرا برخی والدین در روستاها اجازه نمیدهند دخترانشان ادامه تحصیل داده و به سطوح بالاتر علمی برسند.

(مدرسه ابتدائی روستای جداقیه)

(آقای سید جواد حسینی تنها معلم مدرسه)

(دانش آموزان مدرسه ابتدائی جداقیه)
برنامه روز تاسوعا و عاشورا
صبح روز تاسوعا اهالی روستا در بیرون مسجد سینه زنی کردند؛ هنگام ظهر شرعی نماز ظهر و عصر را در مسجد خواندیم و بعد از منبر و مقداری روضه خوانی، میهمان سفره آقا ابوالفضل العباس بودیم.
در روز عاشورا از ساعت 10 صبح مقداری در بیرون مسجد سینه زنی کردیم بعد که همه جمع شدند دسته سینه زنی به راه افتاد اول به قبرستان روستا رفتیم و برای اموات فاتحهای قرائت کردیم. در آنجا رسم بر این بود که دم درِ خانه کسی که عزیزی را از دست داده بود، چند لحظه میایستادیم با قرائت فاتحه ای به اهالی آن خانه تسلیت گفته و از خدا برای آن مرحوم یا مرحومه طلب مغفرت مینمودیم. همچنین در مقابل منزل کسانی که قربانی داشتند لحظاتی میایستادیم، صاحب قربانی ـ یا شخص دیگر ـ گوسفند را ذبح میکرد و مردم در حال سینه زنی اینگونه میگفتند:
«الهی بو جوانین، احسانی قبول اولسون مالی حسین یولوندا، همیشه خرج اولونسون»
(خدایا احسان این جوان را قبول کن و مال و اموال وی همیشه در راه خدا خرج شود)
احیاناً روضهای خوانده میشد و در پایان برای قبولی قربانی در درگاه احدیت، برآورده شدن حاجات، حل شدن مشکلات، زیاد شدن رزق و روزی و برکت در اموال خانواده صاحب قربانی دعا میکردم و آنجا را ترک میکردیم. در کل شش قربانی در روز عاشورا ذبح شد؛ خدا از همه آنها قبول کند. در بین راه برخی روی پیک نیکِ روشن یا داخل ظرفی، اسپند دود کرده بودند و عدهای شربت، خرما و شکلات در بین عزاداران پخش میکردند. این را هم گفته باشم که خانمها از ابتدا پشت سر دسته عزاداری در حال حرکت بودند.
ظهر مقابل مسجد آمدیم مقداری روضه خوانی شد برای یادآوری آتشزدن خیمههای اباعبدالله(ع) در روز عاشورا، خیمه کوچکی درست کرده بودند که در حین روضه خوانی آن را آتش زدند. دختران کوچک هم که نماد یتیمان و اسیران صحنه کربلا بودند دور خیمهها حرکت میکردند. برای یادآوری ذوالجناح که در روز عاشورا بدون صاحب به خیمه آمد اسب بدون سواری را تزئین کرده و کنار خیمه آوردند. اینجا بود که جمعیت، مخصوصاً زنان برای مظلومیت امام حسین(ع) با صدای بلند گریه کردند و کنار این اسب آمدند. آتش زدن خیمهها، حضور دختران کوچک و آوردن اسبی بدون صاحب به مثابه ذوالجناح، مجسم کردن حادثه عاشورا در دیدگان حضّار بود. با اینکه تعداد اهالی این روستا نسبت به روستاهای همجوار کم است ولی انصافا شور حسینی مثالزدنی دارند و این از عشق و علاقه آنان به امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) ایشان حکایت میکند.

(اقامه نماز جماعت در ظهر روز عاشورا؛ عکس از آقای حسین عبادی)
نماز ظهر و عصر را به جماعت خواندیم بعد از نماز جماعت به منبر رفته، مقداری روضه خوانی شد و بعد از آن میهمان سفره آقا اباعبدالله بودیم.
نبود خانه عالم و روحانی مستقر در منطقه
در منطقه بزرگ اوریات خانه عالِم و روحانی مستقر وجود ندارد و تبلیغات دینی به ماه رمضان و دهه اول محرم محدود میباشد. لذا از نهادهای فرهنگی شهرمان تقاضا دارم که برای اعتلای فرهنگ دینی منطقه اوریات اهتمام خاصی داشته باشند و برای استقرار دائمی حدأقل یک روحانی در آن منطقه برنامهریزی کنند.
مشکل پسماندها در منطقه اوریات
ظاهراً در مورد جمعآوری زبالهها در منطقه اوریات برنامهای وجود ندارد. در جداقیه و در آرپاچایی زبالهها را به درهها یا خانههای مخروبه میریزند؛ این کار به محیط زیست آسیب میرساند، احیاناً باعث بروز یا شیوع بیماریهایی میشود و همچنین چهره زیبای طبیعت مخدوش میگردد. پس بخشداری یا مسئولین مرتبط برای جمعآوری زبالهها فکری بکنند تا شاهد تبعات منفی آن نباشیم.